به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران،
امیر المؤمنین می فرمایند :زمانی که میت را داخل در قبر می کنند خداوند دو
ملک به سراغ او می فرستد.(اسم آنها منکر و نکیر است )اول چیزی که از آن
سؤال می کنند از پروردگارش است ، سپس ازپیامبر و بعد از آن از امام و ولی
او سوال خواهند نمود .
پس از آنکه میت را در قبر گذاشتند و با خاک
رویش را پوشاندند باذن الهی دو فرشته از جانب خدا ، به صورت هولناک و وحشت
انگیز وارد قبر می شود. آن دو فرشته به فرموده امیر المؤمن : موی بدنشان
آنقدر بلند است که روی زمین کشیده می شود و با انیاب خود زمین را می شکافند
، صدائی دارند چون رعد قاصف ، دیدگانی چون برق خاطف ، برقی که چشم را می
زند ، میت را مورد سوال قرار می دهند .لحظات هولناک ، وحشتناک ، سخت و کمر
شکن برای میت آغاز می شود . سعادتمند کسی است که در دنیا مؤمن بوده و با
انجام اعمال نیک توشه و آذوقه برای آخرت مهیا کرده باشد . اولین سوال قبر
درباره پروردگار بی همتاست خواهد بود:
پروردگارت چیست ؟ اگر میت مؤمن باشد و از بندگان خاص خدا در جواب کلمه طبیة
( لا اله الا الله ) به زبانش جاری خواهد شد و اگر مؤمن نباشد زبانش بند خواهد آمد و پس از آن دچار عذاب الهی خواهد شد .
دومین سؤال دربارة رسول خدا (ص) پرسیده می شود : پیغمبرت کیست ؟ سبک بال آن کسی است که در پاسخ بگوید :(اشهد ان محمداً رسول الله ) .
سومین سوال از ولی و امام هر کس خواهد بود . چه کسی را پیشوا و امام و رهبر خویش قرار دادی ؟سعادتمند کسی آن کسی است که بگوید اشهد ان امیر المؤمنین علیاً ولی الله ؛
اگر میت توانست به این سوالات پاسخ صحیح بگوید ،قبر او تا آنجا که چشمش
کار کند گشاده خواهد شد و دری از درهای بهشت را برویش باز می کنند و به وی
می گویند :
با دیدة روشن و با خرسندی خاطر بخواب آن طور که جوان
نورس و آسوده خاطر می خوابد و این دعای خیر همان است که خدای تعالی درباره
اش فرمود : (بهشتیان آن روز بهترین جایگاه و زیباترین خوابگاه را دارند )
البته
پاسخ به سوالات خیلی سخت خواهد بود و دشمن بزرگ انسان یعنی شیطان هم در
قبر هم بیکار نخواهد نشست و انسان را آنجا هم رها نکرده و همواره سعی در
گمراهی و انحراف خواهد نمود ، کسی که در دنیا مطیع شیطان بوده زبانش بند
خواهد آمد و به این سوالات نخواهد توانست پاسخ بگوید یعنی (اگر میت دشمن
پروردگارش باشد ، فرشته ای بصورت زشت ترین صورت و جامه و بدترین چیز نزدش
می آید و به وی می گوید :
بشارت باد تو را به ضیافتی از حمیم دوزخ ،
جایگاه آتشی افروخته و او نیز شوینده خود را می شناسد و حایل خود را سوگند
می دهد که مرا به طرف قبر مبر و چون داخل قبرش می کنند ، دوفرشته ممتحن
نزدش می آیند و کفنش را از بدنش انداخته ، می پرسند :پرورگار تو و پیغمبرت
کیست ؟ و چه دینی داری ؟
می گوید : نمی دانم .
می گویند
:هرگز ندانی و هدایت نشوی پس او را با گرزی آنچنان نی زنند که تمامی جنبنده
هایی که خدا آفریده ، به غیر از جن و انس همه از آن ضربت تکان می خورند .
آنگاه دری از درهای جهنم برویش باز نموده ، به او می گویند : بخواب
با بدترین حال ، آنگاه قبرش را آن قدر تنگ می شو که بر اندامش می چسبد ،
آنطور که نوک نیزه به غلافش بطوریکه دماغش یعنی مغز سرش از بین ناخن ها و
گوشتش بیرون آید و خداوند مار و عقرب زمین و حشرات آن را بر او مسلط می کند
تا نیشش بزنند و او بدین حال خواهد بود ، تا خداوند از قبرش مبعوث کند ،
در این مدت آنقدر در فشار است که دائماً آرزو می کند کاش می شد که قیامت
قیام کند .